کد مطلب:35481 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202
با بركت و نیكبختی كه از سوی خدا می رسد، روانه شو. در آغاز نبرد «صفین»، نخست «علی (ع)»«معقل بن قیس ریاحی» را به فرماندهی جلودار سپاه- كه شماره اش به سه هزار تن می رسید- برگماشت. این افسر جوان- كه رئیس قبیله ی «بنی ریاح» بوده و شجاعتی به كمال داشت، در ارتش امیرالمومنین (ع) به سرداری رسید و مسئولیت های خطرناك و پر افتخاری را به عهده می گرفت. اینك ترجمه دستور امام (ع) كه به نام این سرباز فداكار پیرامون آداب جنگ صادر شده است: به معقل، پیام است از پیشوا تو را من به تقوی سفارشگرم كه ناچار، روزی در آن پیشگاه كه ما راست مقصود زین ماجرا تو چون با طلایه شدی پیشرو همه پندها تا موفق شوی مشو هیچ بر جنگ آغازگر از آن رو كه هرگز ندارم روا دوم آنكه لشگر چو جوید سفر كه گرما نسازد شما را تباه دگر آنكه شب، گاه آسایش است [صفحه 90] ولی هر سپیده دمان هوشیار سوم، گاه درگیری هم گروه كه نزدیك باشی به آب روان مبادا كه خود دشمن هوشیار چهارم طلایه است چشم سپاه به چشم طلایه حرام است خواب چون در خواب باشد طلایه سپاه بن نیزه كوبند شب بر زمین چو آن پاسبانان شب هوشیار به پنجم كه چون جنگ را ساختید درانداخته خصم را در خطر ششم آنكه در دشت آوردگاه بدانسان كه در جنبش كارزار چنان هم نباید از او دور شد تعادل به هر حال داری نگاه به هفتم چو گشتید پیروزگر كه تعقیب از خسته ی زخم دار بر افتادگان، حمله كردن خطاست به هشتم، زنان را به هنگام جنگ كه گر مرد او با شما دشمن است زنی گفت اگر بر شما ناسزا نباید كه از او برآری دمار كه فرمود پیغمبر رهنما به خونسردی از جرم او درگذر گذشت آنكه در جاهلیت اگر چنان مرد از این كار شد شرمسار نهم آنكه پرهیز كن از نفاق [صفحه 91] بدانسان كه گویی سپاه دلیر كه بر قلب دشمن رود بی گمان امید است پیروز باشید و شاد [صفحه 92]
«فسر علی بركه الله»
كه او بر طلایه است فرمانروا
خدا را به یاد تو می آورم
به اعمال امروز باشی گواه
بجوییم با جان، رضای خدا
به عنوان فرمانده از من شنو
سزاوار بر رحمت حق شوی
كه خونریزی گردد گرفتار شر
شكسته شود صلح بر دست ما
پگاه و پسین است شایسته تر
پریشان نگردید از رنج راه
نگهدار جانها ز فرسایش است
به جان باش آماده ی كارزار
نگهدار، لشگر به نزدیك كوه
نگهدار بر قله ها دیده بان
نماید شما را به غفلت، دچار
به هنگام پیكار و آوردگاه
كه در خواب دشمن شود كامیاب
شبیخون زند خصم بد رسم و راه
چو در خیمه خفتند مردان كین
دمی خواب و بیدار و حاضر به كار
به دشمن اگر از دو سو تاختید
از این كار گردید پیروزگر
ندارید نزدیك دشمن، سپاه
طلایه در امواج گردد دچار
كه بی ارج و ترسان و رنجور شد
چنین است آیین آوردگاه
فراری نباید كه بیند ضرر
به مردان روا نیست در كارزار
كه این كار اوباش پر مدعاست
نباید كه آلوده سازی به ننگ
سزاوار ما احترام زن است
وگر ناسزا گفت بر پیشوا
كه زن، خود ضعیف است و نابردبار
زنی گفت اگر بر شما ناسزا
نباید كه بیند از این ره، خطر
به مردی زنی كرد دشنام سر
كه ننگین از او گشت ایل و تبار
بكوشید همواره در اتفاق
نمایان شود همچو پیكان تیر
چو تیری كه پر می كشد از كمان
به هر جنگ با دشمن بدنهاد
صفحه 90، 91، 92.